سفارش تبلیغ
صبا ویژن

زن با عصبانیت پای تلفن : "این موقع شب کدوم گوری هستی تو؟!"

مرد : "عزیزم ، اون فروشگاه طلافروشی رو یادته که از یه انگشتر الماس نشان ش خوشت اومده بود و گفتی برات بخرم، اما من اون روز پول نداشتم ولی بهت گفتم که روزی حتما این انگشتر مال تو میشه عزیزم...؟! "
...
زن با صدای ملایم و خوشحالی بسیار : " بله عشقم..."

مرد : "من تو رستوران بغل دستیش دارم شام میخورم!"






تاریخ : دوشنبه 90/11/10 | 7:10 عصر | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.